ولادت پیامبر اکرم(ص)
« جان هستی »
محمّد، روحِ ایمان ، جانِ هستی
چراغِ روشنِ ایوانِ هستی
بُوَد مفتاحِ جنّت در کفِ او
صفا دارد رخِ جانانِ هستی
حَرا بود و محمّد بود و شب ها
جهانی در یدِ ایمانِ هستی
زمانی چون پرستویِ مهاجر
پرید از تارکِ عرفانِ هستی
چنان گوهر، به نقشِ خاتمِ دل
از او بر پا شده ارکانِ هستی
به معراجِ حقیقت آشنا شد
که شد والاترین انسانِ هستی
کلامِ حق، چو نازل بر دلش شد
نوایِ سینه اش ، قرآنِ هستی
همه عشّاقِ رویش چون هَزاران
که او تنها گُلِ بُستانِ هستی
چو کشتیبانِ دین و رحمتِ حق
همه روزی خورِ این خوانِ هستی
به جمعِ آفرینش تا قدم زد
گرفته سَر از او سامانِ هستی
ولادت امام جعفر صادق(ع)
« مصباح علم و ایمان »
میلادِ عشقِ صادق، بر عاشقان رسیده
فرزندِ پاکی باقر ، فخرِ زمان رسیده
جان می گرفته از او ، عرفانِ شیعه هر دم
از گنجِ علمِ ایزد ، نوری عیان رسیده
روشن شده مدینه ، از خاکِ پایِ صادق
زیرا که بر صبوران ، رَوْضُ الْجَنان رسیده
او چون گُهر به گِردَش ، یک حلقه یِ زرِ ناب
بر عالمانِ عاشق ، روحُ الْبَیان رسیده
شد پاره شامِ ظلمت ، از نورِ بی مثالش
بهرِ نجاتِ ایمان ، تیغ و سنان رسیده
چون چشمه سارِ جوشان ، رودی ز بحرِ عرفان
جعفر گرفته نام و ، بر تشنگان رسیده
احکامِ ایزدی را ، با صدقِ جان بیان شد
عالِم به سِرِّ ایزد ، بر شیعیان رسیده
بهرِ فلاحِ انسان ، مصباحِ علم و ایمان
از درگهِ هدایت ، فخرِ جهان رسیده
بر هر کرانه یِ دل ، خورشیدِ طلعتِ او
تا این سَحَر بتابد ، از بیکران رسیده