سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر رضوان

هر چه درباره مناسبت های مذهبی سروده ام به مناسبت در اختیار دوستان گرامی قرار می دهم.

  "چلّه یِنیاز"

تایخ سرودن:شنبه 20 جمادی الثانی ولادت حضرت فاطمه زهراء(س) 12/08/1375

زهرای اطهری تو، سبطِ پیمبری تو

والا و برتری تو، حوراء و کوثری تو

صدقِ صدیقه نامی، فاطمه ای تمامی

مرضیّه و رضیّه، زکیّه ای به نامی

حدیثه گویِ حقّی، مبارکی به انسان

فخرِ جهان تو هستی، منشاء جود و غفران

ز زشتی و پلیدی، معصومی و مبرّا

باشد غبارِ کویت، بر دیدگان سویدا

عصاره ی خلوصی، چکیده یِ نمازی

ز احمد و خدیجه، تو چلّه یِ نیازی

تو همنشینِ دردی، تو همنوایِ رنجی

برایِ نادمِ زار، مثالِ تحفه گنجی

میانِ شعب و غصّه، چو قصّه یِ شبت بود

غمِ یتیمی و هجر، ترانه یِ لبت بود

به اشکِ چشم و دستان، غمِ پدر زدودی

لبانِ مصطفی را، به خنده می گشودی

یگانه دختری تو، همسرِ حیدری تو

شبْهِ پیمبری تو، چشمه یِ کوثری تو

هردم برای طفلان، هر دم برایِ بابا

هر دم برایِ همسر، چو مادری تو زهرا

علی مقامِ عالی، حَسَن کریم و خوش خو

حسینِ رشادتِ تو، زینب کمالِ نیکو

سجودِ ساجدی تو، علومِ باقری تو

صداقتِ صادقی، چو حلمِ کاظمی تو

رضا رضایتِ تو، تقی عبادتِ تو

زکی چو عصمتِ تو، هادی هدایتِ تو

مولایِ صاحب الأمر، چشم انتظارِ آخر

گیرد تقاصِ خونت، از ظلمِ هر ستمگر

از نورِ پاکِ احمد، شد شعله ها منوّر

از مرتضی و زهرا، گردیده شب پر اختر

فاطمه گنجِ ولاء، سر منشاء اوصیاء

فاطمه نورِ احمد، فاطمه خیر النّساء

فاطمه اشک است و آه، فاطمه نور است و ماه

فاطمه معنایِ حُبّ، فاطمه شمع است و آه

فاطمه پیغامِ حق، فاطمه بود از سَبَق

همچو فلق رویِ او، گونه اش همچون شفق

فاطمه فریاد و آه، طور و ملک فاطمه

نقطه یِ پرگار جان، دورِ فلک فاطمه

نورِ عظیمِ حقّ و سر منشاءِ هدایت

هر دم برون تراود، از روزنِ ولایت

خشنودیِ تو زهرا، خشنودیِ پیمبر

رنجِ تو بر محمّد، چون پاره هایِ آذر

اوّل بهشتی هستی، حورا سرشتی هستی

پیمانه را شکستی، آخر زِغصّه رستی

باغِ ولایتی تو، ایمان و رحمتی تو

کلیدِ جنّتی تو، راهِ سعادتی تو

با آرزویِ جنّت، سوداییِ تو هستم

از بویِ یاس و طوبی، چون قُمریانِ مستم

تو میوه یِ هُدایی، فرمانبرِ خدایی

بر خستگان شفایی، بر دردِ ما دوایی

در امتحانِ خلقت، پیروز و سربلندی

چون یک گل بهاری، آهویِ بی کمندی

با نامِ تو گناهان، از روح و جان گریزد

اشکِ دو چشمِ نادم، از دیدگان بریزد

یاس و گل از تو خوشبو،صاحب جمال و خوشرو

رضوان رضایتِ تو، ما را نشان بر آن کو

رضوان مکان ِ قرب و، جنّت مکانِ رضوان

هستم کنیزِ مادر، چشم انتظارِ احسان