سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر رضوان

هر چه درباره مناسبت های مذهبی سروده ام به مناسبت در اختیار دوستان گرامی قرار می دهم.

امام عسکری(ع)

امام عسکری نزد خدا رفت

چه آرام و صبور و با وفا رفت

فدای روی ماه و غرقِ نورش

رسیده لحظه یِ شور و سرورش

ملایک در سما در انتظارند

برای دیدنش، بس بی قرارند

نشسته مهدیِ زهرا کنارش

پدر گُل ،او شده همچون هَزارش

نمی دانم چه حالی دارم امشب

غم و شادی و زاری دارم امشب

جوانمردی که غم در سینه دارد

چه زَهری در دلِ بی کینه دارد!

به سویِ آسمان بی باک می رفت

چو عنقا تا سرِ افلاک می رفت

دو چشمان فلک لبریزِ گریه

به قلب مرد و زن تکرارِ قصّه

جوانمردی به زهرِ کینه مسموم

ز هجرانش تمامِ شیعه مغموم

دلی زهری ولی بی کینه دارد

ز دشمن آتشی دیرینه دارد

نمی دانم چرا غم بی شمار است

چرا این دل، برایش بی قرار است

اگر او می رود، مهدی می آید

به آدینه پس از عهدی می آید

خداحافظ امامِ مهربانی

شدی راحت از این ظلمِ جهانی

امیدم این که قَدرت را بدانیم

به راهت تا ابد باقی بمانیم

 مهدی جان

خوشم چون که امامم می شوی تو

ز هجرانِ فراوان می رسی تو

خوشم آن که پس از هجران و دوری

رسد بر این دلِ غمگین سروری

شده عید امامت، کی می آیی؟

شدم بی تابِ رویت، پس کجایی؟

همیشه عصرِ جمعه بی قرارم

نمی دانم که کِی آید نگارم؟

نمی خواهم که بی او زنده باشم

به پیشِ منکران شرمنده باشم

خدایا شیعیان در انتظارند

بر این دوری دگر طاقت ندارند

چرا باید امامم را نبینم؟

ز باغش غنچه یِ شادی نچینم؟

چرا بر دوریِ او مبتلایم؟

کجا،کِی می کنی از غم رهایم؟

به عمری نزدِ هجرانش اسیرم

مخواهی قبلِ دیدارش بمیرم

نمی گویم که خوب و بی نظیرم

ولی بر درگهِ خوبان اسیرم

خدایا کن ظهورش را میسّر

همین جمعه، نه یک جمعه یِ دیگر

نماز جمعه را با او بخوانیم

تمامِ عمرِ خود با او بمانیم