سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر رضوان

هر چه درباره مناسبت های مذهبی سروده ام به مناسبت در اختیار دوستان گرامی قرار می دهم.

به یاد پیامبر(ص)

شب مبعث پیامبر(ص)

حالِ من امشب دگرگون گشته است

دیده گریان، رودِ جیحون گشته است

آمدم بشکسته بال و خسته جان

تا کنم دردِ فراقم را بیان

کاش من هم بر تو لایق می‏شدم

پاک و عاشق چون شقایق می‏شدم

کاش من، همراهِ گل‏هایِ بهار

می‏دریدم جامه از شوقِ نگار

کاش من هم‏،چون پرستوهایِ ذوق

می‏پریدم تا طلوعِ گرمِ شوق

می‏شد آیا بر دلِ تنهایِ من

یک نظر می‏کردی ای آقایِ من

غایتِ هستی زِ لطفِ رویِ تو

آفرینش ذره‏ای از کویِ تو

بی تو مسجد خالی از رنگِ خدا

کی وجودت از وجودِ حق جدا

فاقرءوا القرآن، فدایِ حنجرت

قُم فَاَنذِر، تا ببینم پیکرت

ظرفِ عالی، لایقِ اعلی بُوَد

چون عروجت برتر از عنقا بُوَد

مجمعِ عالیِ لطفِ حق، تویی

بعدِ حق، بخشنده‏ی مطلق تویی

اشکِ تو چون نقطه‏ی بسم‏اله است

خنده‏ات چون جلوه‏ی بسم‏‏اله است

بی تو بستانِ جهان رنگی نداشت

مستی چشمت رخِ حق می‏نگاشت

در وجودت می‏شود حق جلوه‏گر

از نگاهت، آتشِ جان شعله‏ور

در ثنایِ تو، ملائک واله‏اند

قدسیان و عرشیان، چون هاله‏اند

خاکِ پایت، بوسه گاهِ عرشیان

رویِ ماهت، آفتابِ فرشیان

علمِ ما کان و یکون را آگهی

پرده دار و محرمِ سر اللهی

چارده نوری، شعاعِ سرمدی

مرحبا بر تو، که جمله بی‏حدی

صبرِ تو دشتی پر از آلاله بود

در کویرِ داغِ گل‏ها، ژاله بود

بی‏تکبر، بی‏ریا و با خدا

عاشقی دلگشته و بی‏ادعا

در شبِ بعثت، بیا ای ساقیا

جامِ عشقت بر لبم جاری نما

نادمم از این همه جرمِ عظیم

ضامنم شو بگذر از من، ای کریم