سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر رضوان

هر چه درباره مناسبت های مذهبی سروده ام به مناسبت در اختیار دوستان گرامی قرار می دهم.

خدایا سلام

دلم شکسته، نیاز به کمکت دارم، نیاز دارم دستم را بگیری، نیاز دارم تنهایم نگذاری.

خدایا خواهش می کنم کمکم کن؛ حالِ خوبی ندارم.

وقتی از همه کس و همه جا نا امید می شوم، این تنها یاد و نامِ توست که آرامم می کند.

عزیزم می دانم و مطمئنّم که تنها تو می توانی، حالِ دلم را خوب کنی.

عزیزِ دلم، خیلی دلتنگت هستم، شاید تو هم دلت برایم تنگ شده است؛ چون هر وقت عاملی باعث می شود از تو دور بشوم، کاری می کنی که به یادت بیافتم.

هر چه پیش بیاید،مهم نیست، چون مصلحت تو بوده و تو راضی هستی؛ پس من هم به رضایِ تو راضی ام.

آه، خیلی هوایِ سینه ام تنگ است، آنقدربغض گلویم را می فشارد که دارد خفه ام می کند.

خدایا حالِ من اینک خراب است***به غیر از عشقِ تو، عالَم سراب است

تمامِ آنچه کردم از سَرِ شِرک ***من و قصر خیالاتم بر آب است

این مدّت اتّفاقاتی که افتاده، واقعاً اذیّتم کرده ، توانم را کاسته؛ و فریادِ یاری خواهی از تو، از عمقِ وجودم برخاسته.

خدایا روحیه ام به شدّت ویران شده و روحم در کشاکش این حوادث سرگردان شده.

خدایا به حقّ امام موسایِ کاظم(ع)، باب الحوائج ، قَسَمَت می دهم که یاری ام کنی .

خدایا تو خود خوب می دانی، آن قدر دوستت دارم که این مسائل را نه از سَرِ ناشکری، بلکه از سَرِ درد دل می گویم.

خدایا اجازه بده کمی غمگین باشم، اجازه بده از عمق دل اشک بریزم تا آرام شوم.

باورم کن که این سخنان گلایه نیست،نجوایه است؛ شکایت نیست، حکایت است.و بهانه ای است که بیشتر در کنارت بمانم و در آغوشت بیاسایم.

مرا دریاب و در تمامِ امور کفایتم کن، زیرا که تو مرا بسی و تو برایِ من همه کسی، که در همه حال به فریادم می رسی، و نزدیکتر از نَفَسی.

فداییِ محبتِ بی حدّت: شرمنده بنده ات